آرشیو اردیبهشت 1402
8 اردیبهشت 1402
X

بنای زندگی سرفصلِ کِشت است

هر انسانی مطیع سرنوشت است

من از باغ تنت حس کرده بودم

که اندامت پر از اردیبهشت است

8 اردیبهشت 1402
X

ناگهان رفتی به‌ پاشد موجی از طوفان‌ عزیز

در نبودت خانه‌ شد ویرانتر از ویران عزیز

آنقَدر در نقشِ لیلا عشوه کردی تا شدم

در هوای وصل تو مجنونِ سرگردان عزیز

روی‌میزشیشه‌ای ازدوری‌ات‌یخ کرده است

قهوه ی فالی که مانده‌ در تهِ فنجان عزیز

گونه‌ را برجسته تر کن در خیابانهای شهر

تا نیاید سیب سرخ از کشور لبنان عزیز

در کدامین برزخستانم که‌داردخط به خط

می شمارد جرم من را میله ی زندان عزیز

بی تو معنایی ندارد روی فرش نقره ای

تکیه بر اوج خیال و قُل قُل قلیان عزیز

یک نفس ننهاده ام لب بر لبِ پیمانه ای

از همانروزی که بستم با لبت پیمان عزیز

زیر چتر همدلی‌ در ‌ کوچه باغ خاطرات

می تراود از دو چشمم نم نمِ باران عزیز

بوی شالیزار زلفت رو به مغرب می وزد

هر زمانی بگذری از مشرق گیلان عزیز

تا که جانی در بدن دارم بیا بانو عسل

بی تو در پیری نباشد زندگی آسان عزیز

4 اردیبهشت 1402
X

گرچه نُت‌های‌غزل رانغمه از"قانون"گرفت

لحنِ آوایِ سه تارم حالت افسون گرفت

باید اول خمرهای باده را آماده کرد

تاشراب بیغشی از‌خوشه‌ی‌ میگون گرفت

روز پیروزی سفیر صلح و آرامش به ناز

تاج‌ سبزی با شکوه‌ازشاخه‌ی‌ زیتون‌گرفت

بر بلندی هایِ جولان زل زدم بر اورشلیم

عزم جولان دادنم را دخترِ صهیون گرفت

پیروِ پندار‌ِ نیکم ای گلِ زرتشتی ام

با شرارت مذهبم را فاسقِ ملعون گرفت

چیره شد بادِ صبا در کوچه ی‌ اردیبهشت

بوسه های‌ گونه گوناز لاله‌ی گُلگون‌ گرفت

عندلیب ازبوی‌آویشن به‌وجدآمدکه دوش

دشتی‌ازگلغنچه‌ها را‌‌ نغمه‌ی‌ِموزون گرفت

بی خبر از لحظه ها در پشت میز مدرسه

وقت لیلی را پیاپی نامه‌ی مجنون گرفت

شاعرِ شهرِ غزل ها از لب بانو عسل

استکانی‌شعرناب‌ازبهترین معجون گرفت

#علی_قیصری

ً"قانون"يكی از قديمی ترين سازهای ايرانی است كه توانايی بيان گوشه های موسيقی ايرانی را دارد